سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فراموشی

نظر

 

اگر هیچ چیز دیگری نباشد، «فراموشی» به عنوان فیلمی در تاریخ سینما ثبت خواهد شد که در آن تام کروز یک کشتی سفید و اسپرم شکل را به داخل رحم فضایی غول پیکر هدایت می کند. توصیف صحنه جالب تر از دیدن آن است. کشتی اسپرم کروز از طریق یک قفل هوایی که شبیه یک فرج هندسی است وارد می شود. او وارد یک اتاقک عظیم می شود که با حباب های شیشه ای تخم مرغ مانند پوشیده شده است. در مرکز اتاق یک مثلث تپنده و حساس قرار دارد که همچنین قرار است نوعی شکل مادر باشد. کروز برای نجات زمین باید مثلث مادر و رحم فضایی او را نابود کند   .

مانند اولین کارگردان جوزف کوسینسکی، "Tron: Legacy" (2010)، "Oblivion" یک جلوه های ویژه عجیب و غریب با نمادهای آشکار و بسیار کم است. آهسته شروع می‌شود، کسل‌کننده می‌شود و سپس خسته‌کننده می‌شود - که باعث می‌شود نسبت به فیلم قبلی پیشرفتی حاشیه‌ای داشته باشد. دارای سطوح براق، ماشین آلات کلیکی و هیچ رفتار انسانی قابل تشخیصی نیست. به همان اندازه جاه طلبانه و بی عیب است.

داستان "فراموشی" در سال 2077، 60 سال پس از تهاجم بیگانگان که زمین را تا حد زیادی غیرقابل سکونت کرد، می گذرد. ستاره کروز در نقش جک هارپر، یکی از معدود افرادی که روی این سیاره باقی مانده اند. سایر بازماندگان مدتهاست که به تایتان نقل مکان کرده اند. هارپر و همکارانش به عنوان تکنسین باقی می‌مانند و به پهپادهای روباتی خدمات می‌دهند که از ایستگاه‌های جمع‌آوری منابع در برابر بیگانگان دفاع می‌کنند.

هارپر در یک برج پنت هاوس مانند با افسر ارتباطات خود، ویکا (آندریا رایزبورو) زندگی می کند. چشم های ویکا برای همیشه گشاد شده است. مانند Quorra اولیویا وایلد در "Tron: Legacy"، او اغلب شبیه یک عروس خانم است.

هارپر و ویکا روزهای خود را صرف تعمیر هواپیماهای بدون سرنشین، خوردن شام با شمعدان و شنا در استخری با کف شیشه ای می کنند. رئیس آنها، سالی (ملیسا لئو) بسیار شاد، آنها را از یک مرکز کنترل در مدار نظارت می کند. به منظور حفظ یکپارچگی ماموریت، خاطرات هارپر و ویکا پاک شده است. با این وجود، هارپر توسط رویاهای سیاه و سفید بسیار شیطون از ملاقات یک زن زیبا با او در نیویورک قبل از حمله تسخیر شده است.

یک روز، هارپر یک فضاپیمای عتیقه را می بیند که در حومه شهر سقوط می کند. او موفق می شود یک بازمانده، یک فضانورد روسی (اولگا کوریلنکو) را که دقیقاً شبیه زن رویاهایش است، نجات دهد. هارپر او را به برج خود بازگرداند. این حسادت و سوء ظن را از سوی ویکا که هم شریک زندگی هارپر است و هم معشوقه او را تحریک می کند.

این فضانورد در شش دهه گذشته در خواب برودتی بوده است، اما از افشای ماهیت ماموریت خود برای هارپر و ویکا تا زمانی که آنها ضبط کننده پرواز او را پیدا کنند، خودداری می کند. ناگفته نماند که ضبط پرواز انواع اسرار را در مورد هارپر، ویکا و تهاجم بیگانگان کشف می کند. همچنین یکی از خطاهای منطقی فاحش فیلم را ایجاد می کند، اما این داستان کاملاً متفاوت است.

کشش آغازین فیلم یکی از نقاط قوت آن است – جمع آوری تدریجی و همه جانبه جزئیات. این یک تکنیک هوشمندانه برای داستان سرایی علمی تخیلی است. بیننده را به دنیای فیلم آسان می کند. مشکل این است که دنیایی که "Oblivion" معرفی می کند - زمینی متروک و خالی از سکنه - جالب تر از داستانی است که تعریف می کند. یا به عبارت دقیق‌تر، داستان‌هایی که تعریف می‌کند، زیرا «فراموشی» که برگرفته از یک خطا است، سعی می‌کند همزمان چندین فیلم علمی تخیلی باشد. تلاش می کند و شکست می خورد.

"فراموشی" یک تمثیل سیاسی درباره یک "تکنسین" پست است که پهپادهای بدون سرنشین را برای شکار و کشتن یک دیگری شیطان زده و بیگانه می فرستد - تا زمانی که فراموش کند که همیشه بوده است. این یک ذهن‌بند ناب است که سؤالاتی را در مورد هویت شخصیت اصلی خود ایجاد می‌کند - با این تفاوت که شخصیت اصلی آنقدر طرح‌وارانه است که نمی‌تواند این سؤالات را قانع‌کننده کند. این داستانی در مورد انسان هایی است که برای بقا در محیطی تحت کنترل فناوری مبارزه می کنند - با این تفاوت که به نظر می رسد بسیار بیشتر از انسان ها به این فناوری علاقه مند است. این یک فیلم اکشن راه راه است - با این تفاوت که صحنه های اکشن آن خیلی خوب نیستند.

تنها رشته‌ای که «فراموشی» تا انتها دنبال می‌کند «اسطوره آفرینش» آن است. هارپر مردی ایده آل است. او با تفنگ خوب است، با دستانش خوب است، در رختخواب خوب است، فوتبال را دوست دارد و موتورسیکلت سواری می کند. اگرچه اکثر شخصیت های فیلم زن هستند، اما هیچ یک از آنها بدون کمک هارپر قادر به انجام کاری نیست - حتی مثلث مادری که در رحم فضایی زندگی می کند. تنها مردانگی خشن اما حساس او کلید بقای بشریت را در اختیار دارد. فیلم به عمق می رسد، اما تمام چیزی که درک می کند زن ستیزی است.